به بلندای آن ردا!
نخستین موضوعی که درباره این رمان باید به آن توجه شود وجوه دراماتیک تاثیرگذار در روایت داستانی اثر است. «به بلندای آن ردا» از یک اتفاق داستانی شروع میشود که تا پیش از این، کمتر در منابع داستانی و تاریخی درباره آن سخنی به میان آورده شده است و در کنار آن نویسنده زاویه دیدی را برای بیان آن برگزیده است که تا قبل از آن سابقه و جرات حرکت به سمت آن وجود نداشته یا کمتر دیده شده است.
متن این کتاب انباشته از فلاش بک هایی است که در دل روایت های داستانی این کتاب به زیبایی مخاطب را با سیر تاریخی زندگی امام رضا (ع) و فراز و فرودهایش آشنا میکند. نویسنده در این راه با تغییر زاویه دید خود توانسته با هنرمندی تمام و با استفاده از مستندات تاریخی متعدد، داستانی رئال و البته جزئی نگر و بسیار کامل از شرح زندگانی امام هشتم را بازگو کند.
«به بلندای آن ردا» از زبانی فاخر بهره می برد؛ زبانی که اگرچه در متون تاریخ و روایی از این دست می توان نشانی از آن گرفت اما در تجربه شجاعی با تغییراتی چند قوام بیشتری به دست آورده است.
شجاعی در این داستان و با بهره گیری از شیوه روایت داستانی تاریخ و در ضمن بهره گیری از فضاسازی ها مختص آن، به زبانی عاشقانه و پر احساس دست یافته که مخاطبانش تا پیش از این در چنین متنهایی کمتر تجربه اش کرده اند. از سوی دیگر این زبان تاریخی با وجود پایبندی به قواعد بیانی بسیار ساده و با بهره گیری از اصطلاحات و عبارت قابل فهم تدوین شده است. در کنار این مسئله بهره مندی نویسنده از توصیف هایی جزئی و دقیق و کارساز متن او را به شدت دقیق و در عین حال دلنشین و قابل اعتنا کرده است و خوانش آن را نیز به تبع آن برای مخاطب بسیار ساده و دلچسب قرار داده است.
با چنین توصیفاتی است که می توان «به بلندای آن ردا» را یک تجربه استثنایی در خلق رمان دینی به شمار آورد که خوانش آن جدای از لذتبخش بودن، به صورتی فشرده سیری تاریخی از زندگی و سیره سیاسی و اجتماعی امام هشتم را با زاویه دیدی بدیع روایت می کند و همزمان با آن بیان هنرمندانه از زیست ایشان را نیز به رخ مخاطبانش و سایر نویسندگان این ژانر می کشاند؛ بیانی که نه به دنبال فخرفروشی است و به رخ کشیدن توانمندی های تکنیکی؛ و نه چنان شیفته محتوای روایت است که شیوه بیان آن را فدای مضمون کند.